نقش گرایش به نوآوری و خودرهبری در چابکی سازمانی
کلمات کلیدی:
چابکی سازمانی, گرایش به نوآوری, خودرهبری, انعطافپذیری سازمانی, توانمندسازی کارکنانچکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر گرایش به نوآوری و خودرهبری بر چابکی سازمانی انجام شده است. این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی است و جامعه آماری آن شامل کارکنان سازمانهای مورد بررسی میباشد. بر اساس جدول مورگان و کرجسی، تعداد ۳۶۵ نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند و از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شد. برای سنجش متغیرها، از پرسشنامههای استاندارد شامل پرسشنامه چابکی سازمانی شریفی و ژانگ (۱۹۹۹)، پرسشنامه گرایش به نوآوری هرت (۱۹۷۷)، و پرسشنامه خودرهبری هوتون و نک (۲۰۰۲) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در نرمافزار SPSS-27 انجام شد. نتایج نشان داد که بین گرایش به نوآوری و چابکی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (r=0.61, p<0.001). همچنین، خودرهبری نیز تأثیر مثبت و معناداری بر چابکی سازمانی دارد (r=0.54, p<0.001). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که گرایش به نوآوری و خودرهبری بهطور مشترک ۴۸ درصد از واریانس چابکی سازمانی را تبیین میکنند (R²=0.48, p<0.001). یافتههای این پژوهش نشان میدهند که گرایش به نوآوری و خودرهبری نقش مهمی در افزایش چابکی سازمانی دارند. سازمانهایی که فرهنگ نوآوری را تقویت میکنند و کارکنان خودرهبر را توانمند میسازند، قادر خواهند بود سریعتر به تغییرات محیطی پاسخ دهند و مزیت رقابتی خود را حفظ کنند. این نتایج میتواند برای مدیران و سیاستگذاران سازمانی در تدوین راهبردهای بهبود عملکرد سازمانی مفید باشد.